واژه مرد

راستی مرد واژه نیستم درد واژه دارم

واژه مرد

راستی مرد واژه نیستم درد واژه دارم

به بهانه نوروز

 از وطنت می گریزی   

 که به کجا گریخته باشی برادر

امروز میگریزی و فردا روز بر خواهی گسیخت 

بی خیال مرزها هم اگر بشوی به خیالت که مرزها بی خیالت میشوند  

 باز تو را بر خواهند گرفت 

و به خطوط خودت بر می کشند 

و این برایش اب خوردن است  

تو و زمان یاریش میکنید 

که راضیت کنند که بیقرار شوی 

جرا که انجه را که اکنون در بی انی فرداروز نخواهی خواست 

 

طغیان مکن برادر  

اکسیر زمان گریزنابذیر است 

نظرات 5 + ارسال نظر
مسلم شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:59 ب.ظ http://www.nazaratemardomi.com

تسلیم مطلق بفرمان

حضرت حق سبحان م الله آقا ابراهیم میرزایی

تنها راه نجات آدمیان است

ایوب شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ب.ظ http://www.manilarina.blogfa.com

سلام استاد سخن....ز درد واژه چه میکنی برادر؟ راستی کجایی؟ کم پیدایی؟ دیگه نمیاین نت چرا؟؟

فریبرز یکشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ق.ظ http://www.ahelmusic.blogfa.com

سلام دوست عزیز
وبسایت جالب و قشنگیه
به ما هم سر بزن[چشمک]
دوست داشتی منو بلینک با این اسم
بروزترین مرکز دانلود موسیقی
www.ahelmusic.blogfa.com
لینکیدی خبر کن تا جبران کنم
مرسی-موفق باشی[قلب]


خاکی یکشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:56 ب.ظ http://lost2love.blogfa.com

اگر میتوانستم به خوبی تو شعر بگویم تمام دفترهای شعرم را مچاله میکردم.اتش میزدم وخاکسترش راهم به باد میسپردم تا خاکسترش تیره نکند دلنوشته های زیبای چون تورا.

رزمشکی چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:21 ب.ظ http://www.takhoo.blogfa.com

سلام کاکا جان خوبی خیلی وبت قشنگه شعرات که جای خود دارد من بااجازتون به اسم وبتون لینکیدمت منم مهتاب جنوبم اگه خواستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد